NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
حجت الاسلام رسایی در گفتگویی متفاوت با هفته نامه تماشاگران:
هاشمی مدیرها را سیر کرده بود برای همین آنها را همیشه به دنبال خودش داشت. همه اینها پایگاه و بدنه اجتماعی داشتند اما آقای روحانی پایگاه اجتماعی ندارد و بعد از افتضاحی که در پرداخت حقوق های کلان و پاداش های چند صد میلیونی بوجود آمده به شدت جایگاهش در افکار عمومی را از دست داده است.
به گزارش پایگاه 598 ، حجت الاسلام رسایی نماینده مردم تهران در مجلس نهم شورای اسلامی در گفتگویی متفاوت با هفته نامه تماشاگران گفت: آقای روحانی تنها رئیس جمهوری است که بدنه اجتماعی ندارد. بدنه اجتماعی روحانی برای آقای خاتمی و هاشمی است. من همیشه به دولت آقای روحانی میگویم "دولت خاشمی" نصفش برای خاتمی است نصفش برای هاشمی. همه رؤسای جمهور پایگاه اجتماعی داشتند مثل آقای هاشمی که پایگاهش تودهها نبود چون آنها را له کرد، خواص هزینه داده برای انقلاب هم پایگاه او نبودند. خواص متوسط به بالا یا تکنوکراتها پایگاه اجتماعی آقای هاشمی بودند. هاشمی مدیرها را سیر کرده بود برای همین آنها را همیشه به دنبال خودش داشت. آقای خاتمی هم بدنه اجتماعی داشت در بین طیف روشنفکر و دانشجو و هنرمندان چهره و مشهور. بدنه اجتماعی آقای احمدینژاد هم در تودههای عمومی مردم، مستضعفین، بچه حزب اللهیها و... بود. تا این دو سال آخر که آقای احمدینژاد با رفتارهایی که داشت طیفی از این جماعت را از خود دور کرد. همه اینها پایگاه و بدنه اجتماعی داشتند اما آقای روحانی پایگاه اجتماعی ندارد و بعد از افتضاحی که در پرداخت حقوق های کلان و پاداش های چند صد میلیونی بوجود آمده به شدت جایگاهش در افکار عمومی را از دست داده است.
هفته نامه تماشاگران: حمید رسایی برای پیگیری منویاتاش به بلندگوی مجلس بسنده نکرد. او سالهاست با نشریه 9 دی یکی از تریبونهای اصلی اصولگرایان تندرو را در اختیار دارد. گروهی که در سالهای اخیر با نام دلواپسها نامی خاص پیدا کردهاند. نشریهای که انعکاس تمام و کمالی از روحیه مدیرمسوول پرهیاهوست و بارها در منازعات سیاسی خبرساز شده و البته مخالفان بسیاری پیدا کرده. اتفاقی که به نظر نمیرسد برای حجتالاسلام، عجیب یا ناخوشایند باشد. 9 دی با مواضع گاه حیرتانگیزش بارها تا پای توقیف دائم رفته اما هر بار روئینتن نشان داده و با گذر از آتش، دوباره روی کیوسکهای مطبوعاتی برگشته. سختجانی ویژهای که اغلب آن را به جایگاه متفاوت حمید رسایی مرتبط میدانند و او خودش منکر آن است. اینبار هم که باز نشریهاش به محاق رفته میگوید برمیگردد چون حرف حق و قانونی میزند و نمیتوانند دهانش را ببندند. همانطور که در فضای مجازی نمیتوانند جلویش را بگیرند و او حالا هم که در مجلس نیست، هر از چند گاه خبرساز میشود. مثل انتقادش از سازمان بازرسی کل کشور و مثل خبری که از تهیه فهرستی از مدیران با حقوق نجومی داد. حجتالاسلام رسایی را در دفترش در همان کوچه پسکوچههای حوالی میدان بهارستان پیدا میکنیم. جایی که میگوید از منزلش هم دور نیست و اینطوری تأکید میکند که خانهای در بالای شهر ندارد. او حالا با رد شدن صلاحیتاش و باز ماندن از حضور دوباره در مجلس فراغت بیشتری دارد و میگوید یکی از کارهایش قرار است همین حضور در رسانهها باشد. پس برای مصاحبه که درخواست میدهیم بدون امروز و فردا کردن زیاد –که عادت سیاستمدارهاست- با ما در دفترش قرار میگذارد. دفتری که با موکت فرش شده، اثاث محقری دارد و حاج آقا میگوید دیدارهایش را همین جا انجام میدهد و 9 دی هم همین جا بسته میشود. بر خلاف تصوری که از او داریم، راحت و گرم است و آدم را نمیترساند! به روال گفتوگوهای «تماشاگران امروز» با آقای رسایی هم وارد بحثهای تخصصی نمیشویم و ترجیح میدهیم بیشتر از موضوعاتی صحبت کنیم که علاقه داریم از ایشان بدانیم. میخواهیم بدانیم پشت آن پیشانی چین خورده و صورت برافروخته چه میگذرد و زوایایی از شخصیتاش را بپرسیم که معمولاً کمتر نمایان میشود. پس، از خانوادهاش میپرسیم، از علایق و تمایلات شخصیاش. هر چند که از سیاست گریزی نیست اما برایمان جالب است بدانیم که مرد سیاسی جز سیاست در چه عوالمی سیر میکند. *ما فکر میکردیم در یک دفتر بزرگتر با شما قرار داشته باشیم. فکر نمیکردیم دفتر کار شما اینطور جمع و جور باشد. تصور مردم این است که نماینده مجلس باید دفتر بزرگتری داشته باشد. البته این هم دفتر نمایندگی من بود و هم قبلا دفتر هفته نامه 9 دی بود اما الان فقط دفتر هفته نامه 9 دی است. حالا اگر دفتر قبلی من میآمدید چه میگفتید؟ دفتر قبلی در زیرزمین یک ساختمان قدیمی در خیابان ایران بود. یک بار یکی از رسانههای اصلاح طلب یک گزارش از آن تهیه کرده بود. نمیدانم خبرنگارش چه وقت و چه زمانی داخل دفتر آمده بود، ولی حتی اینکه فرشمان چطور بود و دفتر چگونه بود را در گزارشش آورده بود. *یعنی بیخبر از شما گزارش تهیه کرده بود؟ بله. *نفوذی بوده؟! چیز عجیبی هم نبود هر کسی میتواند با ما ارتباط بگیرد و به دفترم بیاید. همین امروز هم بعد از شما با دو سه نفر قرار دارم. هنوز مردم با بنده در ارتباط هستند و ما را مثل یک نماینده میدانند و در ملاقات ها می آیند، مشکلاتشان را میگویند. *می توانید به آنها کمک کنید؟ در مواقعی و مواردی بله. هرچند نماینده نیستم اما بالاخره هم ارتباطاتم و هم رسانه 9 دی سر جایش است. علاوه بر همه اینها در فضای مجازی هم فعالم؛ یعنی کانال تلگرامم با 39هزار عضو و صفحه اینستاگرامم با 127هزار نفر عضو، رسانه هستند. برخی اوقات سوژه ها و موضوعاتی پیش می آید که با کار رسانه ای می توان آنها را دنبال کرد. *فکر می کنید چرا این حالت وجود دارد همانطور که در سال های اول دولت روحانی مردم هنوز به درب خانه احمدی نژاد می رفتند و ملاقات می کردند و نامه می دادند. شاید یک علت آن این است که مردم احساس می کنند ما از جله نمایندگانی بودیم که به صراحت حرف می زدیم. این تلقی را در ایمیلهایی که میفرستند و یا در کامنت هایشان بیان می کنند. به نظرم مهمترین سرمایه یک نماینده هم همین باشد که حرف بزند هر چقدر بیشتر از حقوق مردم حرف بزند بیشتر به او مراجعه می کنند. سال گذشته در مجلس یک طرحی بود برای اینکه شرط شرط نابینایی برای افرادی که میخواهند کاندیدای مجلس شوند، برداشته شود، چون الان افراد نابینا نمیتوانند برای نمایندگی مجلس کاندیدا شوند. من موافق این طرح بودم و در موافقت آن هم صحبت کردم. دلایل مختلفی آوردم، یکی از آنها این بود که در مجلس بیش از چشم، دهان است که کار میکند. یعنی نماینده اگر زبان نداشته باشد نمیتواند کار نمایندگی کند چون سلاح دیگری غیر از حرف زدن ندارد.
*بالاخره نابیناها هم در این جامعه زندگی میکند. ولی فعلا قانون میگوید کسی که نابیناست نمیتواند کار نمایندگی کند. این قانون در همان ایامی مطرح شد که آقای لاریجانی در 20دقیقه برجام را تصویب کرده بود. پشت تریبون گفتم اتفاقاً برخی اوقات آدم چشم نداشته باشد بهتر است. مثل همین اتفاقی که در تصویب برجام افتاد و رئیس مجلس در برابر چشم ما آییننامه را زیر پا گذاشتند ما همه دیدیم ولی خیلی ها حرف نزدند. سرمایه اصلی نماینده همین حرف زدن است و البته بنده هم سعی کردیم تا جایی که از دستم برمی آید از این سرمایه استفاده کنم. براساس همین تلقی هم هست که مردم با ما تماس میگیرند. برای همین دلیلی نمیبینم که اگر بتوانم برای کسی کاری انجام بدهم بگویم نماینده نیستم پس انجام ندهم. *الان مشغولیت شما بیشتر کجاست؟ نشریه 9دی هم که توقیف است، فعالیتتان الان چیست؟ یکی از فعالیت هایم همین است که الان در خدمت شما هستیم و مصاحبه میکنم، بقیه اوقاتم را هم با مطالعه و جلساتی که دعوت می شوم و پیگیری برای آماده سازی چند کتابی که در انتشارات 9 دی قصد چاپ آن را داریم. *در رسانهها و فضای مجازی هم فعال هستید. بالاخره از جمله معدود افرادی هستم که در فضای مجازی مخاطب دارم. *از نظر اداری کارمند وزارت ارشاد هستید، الان شما مرخصی هستید یا مأمورید یا... الان در برزخم. هنوز تکلیفم در وزارت ارشاد معلوم نشده. البته روز اول به آقای جنتی پیام دادم که من کارمند هستم و برایم فرق نمیکند وزیر کی باشد. ولی خب طبیعی است که قانون یک پیشبینیهایی برای کارکنانی که ماموریتشان در نهاد دیگری تمام می شود یا کسانی که جانباز هستند، کرده که باید رعایت شود. *فیش حقوقیتان را هم که منتشر کرده بودید. اینطور که برخی از رسانه ها نوشته بودند بعد از موضوع فیش گیت، اولین چهره سیاسی که داوطلبانه فیش حقوقی خودش را منتشر کرد بنده بودم. البته من آخرین فیش حقوقی مجلسم در اردیبهشت را منتشر کردم. از ارشاد هم هنوز حقوق ندارم. *هزینههای 9دی از کجا تامین می شود؟ درباره هزینه های 9دی در رسانه های سیاسی مقابل ما را متهم میکنند و میگویند غیرممکن است شما به جایی وابسته نباشید اما الان شما دفتر و تجهیزات ما را میبینید. بعضی از اینها دوستانی از منزلشان آورده اند و گفته اند که هدیه می کنیم به 9 دی. بعضی از این وسایل هم مربوط به 18سال پیش است. آن زمان که بنده دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر را راه انداختم، بعضی از اینها را آن زمان خریده بودیم و بعد از نمایندگی و عدم فعالیت دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر، در طول این مدت در انباری نگه داری می شد. در هفته نامه 9 دی دوستانی که در تحریریه هستند، هیچ حقوقی دریافت نمی کنند. *این هزینه های نمایندگی که گفتید پرداخت می شود جزو در فیش حقوقی نماینده است؟ نه آنها جداست. البته فقط اختصاص به نماینده ندارد الان یک بخشدار هم نیرو و دفتر دارد، راننده دارد و... مجلس چون سیستم اداریاش برای نمایندگان ثابت نیست، اینها را در اختیار خود نماینده میگذارند. مجلس ویژگیهای خاص خودش را دارد. یعنی یک نماینده میرود نماینده بعدی میآید. شاید نخواهد از نیرو یا راننده قبلی استفاده کند یا شاید بخواهد دفترش در محله دیگری باشد. بنابراین هزینه ماهانه در اختیار خود نماینده قرار می گیرد تا پرداخت کند. در این میان ممکن است کسی هم باشد که از این مزایا استفاده نکند. یعنی بگیرد و خرج نکند یا خرج کار دیگر کند. آنها هم دو دسته هستند. یک نفر مثل آقای کوچکزاده که آمد در مجلس گزارش داد که من اینها را گرفتم و همه در فلان صندوق جمع شده، وام میدهم. واقعاً هم همینطوراست. شاید تعدادی از نمایندگان هم باشند که این پول را بگیرند و نه دفتر بزنند و نه نیرو استخدام کنند، خرج کار دیگری کنند البته تا جایی که من اطلاع دارم اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان این مبالغ را هزینه کار نمایندگی می کنند. *ولی شما برای نشریه خودتان خرج کردهاید. کار ما در نشریه به نوعی مکمل کار نمایندگی بود. من دراینجا به نوعی دوتا یکی می کردم. هم دفترم بود هم کار نشریه در آن انجام می شد. باضافه این که تیم رسانه ای مثل یک تیم مشاوره در کنار کار نمایندگی ام به کار می آمد که در حقیقت همه چیز در جای خودش خرج می شد. *شما خودتان چقدر برای 9دی وقت میگذاشتید؟ من به کار رسانه ای معتقدم و 9 دی را مکمل کار نمایندگی ام در مجلس می دانستم البته چون 9 دی چهارشنبه و پنج شنبه ها جمع بندی می شد، خیلی با زمان مجلس تداخل نداشت. *محکومیت 9دی چگونه است؟ الان در مرحله بازپرسی است و اگر بازپرس توقیف را درست تشخیص دهد، آن را به دادگاه می فرستد. *قاعدتاً شما که نگران لغو امتیاز نیستید؟ دفعه قبل وزیر ارشاد مصاحبه کرد که دفعه بعدی 9 دی را لغو مجوز می کنیم البته نمی توانند این کار را بکنند چون لغو مجوز کیلویی نیست. تا کنون چهار بار ما در این دولت توقیف شده ایم که سه بار آن تبرئه شده ایم یعنی مشکل از ما نبوده حتی به ما در دادگاه تذکر هم ندادند. *شما تیتر زده بودید سیاستی که عین دیاثت است، این تیتر را هر کس میزد میبستند خب. این برگه از جمله آیت الله جوادی آملی در دیدار آقای عارف با ایشان بود. ما هم که به کسی این نسبت را نداده بودیم، فقط بر اساس تحلیل آیت الله جوادی نوشته بودیم که کسی که اینطور عمل می کند می شود دیوث سیاسی. پس صرف این جمله جرم نیست در روایات ما هم آمده که کسی با چنین ویژگی ای دیوث است، آیا اهل بیت توهین کرده اند؟! *برای شما تند نبود برای ما قطعاً تند حساب می شود. وقتی برخی از تیترها را می زنید، احتمال برخورد نمی دادید؟ برد هر رسانه در میزان ریسک پذیری آن است. رسانهها اگر قدرت ریسک نداشته باشند، موفق نمیشوند. مثلاً زمانی که توافق ژنو امضا شد، اولین کسی که در مجلس اعتراض کرد من بودم. آقای ابوترابی این پیروزی بزرگ را به ملت ایران تبریک گفت، من روی میز زدم و گفتم مذاکرات اینها محرمانه بوده شما میدانید چه چیزی تصویب شده که تبریک میگویید؟ * این حساسیتی که شما مدام درباره مذاکرات دارید زمان آقای جلیلی وجود نداشته و این همه ایشان میرفته کسی نمیپرسیده چه گفتید و چه شد. این حساسیتها جدید است. اولا آقای جلیلی نمیگفت مذاکراتش محرمانه است. در آن دوره اصرار تیم ما بر مذاکرات علنی بود و اصرار آمریکاییها و تیم مقابل بر مذاکرات پنهانی بود. در دوره جدید این برعکس شد. اصرار تیم ما بر پنهان ماندن شد، آنها میگفتند ما بدمان نمیآید علنی باشد. *شاید از ترس شما میخواستند محرمانه باشد. ببینید در دو مورد یک محتوا محرمانه میشود؛ یک وقتی میخواهی دشمنت نفهمد که قاعده عقلی و منطقی دارد و درست است. اما مذاکره هسته ای ما که با دشمن بود. مذاکره تمام نشده بود وندی شرمن کیفش را برمی داشت میگفت باید بروم به اسرائیل گزارش بدهم. پس دلیل محرمانه بودن ترس از اطلاع دشمن نبود. مورد دیگر این است که نمیخواهیم دوست بفهمد چون اگر بفهمد عصبانی و ناراحت میشود. مثل وقتی که یک مرد از کارش اخراج میشود. مستقیم که نمیآید بگوید اخراج شدم. اگر باغیرت باشد یک ماه هم از خانه بیرون میرود که احیاناً خانوادهاش نفهمند و ناراحت نشوند. *احتمالا همین مورد دوم بوده، چون میدانستند شما خیلی دلواپسید نمیخواستند بفهمید که ناراحت نشوید! نمیخواستند مردم هم بفهمند. اتفاقاً مردم هم مرحله به مرحله فهمیدند. بعد از توافق ژنو اگر شما ببینید فضای رسانهها و تودهها یک فضای " بردیم" بود. با فشار دولت، در جلسات شورای عالی امنیت روی صدا و سیما هم فشار آمد که همراهی کند... *آن نقدی که به آرای تهران بود که میگفتند اهل کوفه هستند را شما ندارید؟ نه. همین مردم تهران در یک انتخابات دیگر به آقای احمدینژاد رأی دادند. فضا و جو بود. ما یک خواص داریم یک توده عامه مردم. خواص هم الزاما آدمهای مذهبی نیستند، افرادی هستند که از 6ماه قبل از انتخابات تصمیم میگیرند به چه کسی رأی بدهند. مردم کار به چپ و راست و اصلاًح طلب اصولگرا ندارند، همه ما را حاکمیت حساب میکنند. 20درصد مشارکت در جنوب شهر پایین میآید برای اینکه مردم میگویند ما کاری به چپ و راست نداریم، شما آمدید که وضع ما را درست کنید. در این سه سال وضع جنوب شهریها بدتر شده. برای شمال شهر تحریم تأثیری ندارد. *چند فرزند دارید؟ دو پسر و یک دختر دارم. کوچکترین پسرم 9سالش است که از دیروز تا حالا 4جلد کتاب نوشته. خودش چند ورق را به هم چسبانده نقاشی هم برایشان میکشد. یکی میمون قهرمان است یکی مرغ و خروس و... دیشب ساعت سه نصف شب قبل از سحری خوردن کتاب فروشی راه انداخته بود به ما میفروخت. بچههای بزرگترم هر دو رشته گرافیک هستند. پسرم 24ساله و دخترم 19ساله است. *کجا تحصیل میکنند؟ دخترم هنوز دانشگاه نرفته کنکور دارد. پسرم هم دانشگاه علمی کاربردی میخواند. *از پارتی شما استفاده نکرده یک دانشگاه خوب برود؟ نه. من در اینجور موارد خیلی سختگیر هستم، بچهها هم میدانند و جوری بار آمدهاند که از من هزینه نمیکنند. *آقازاده نیستند؟ نه. سطح زندگی من بعد و قبل از نمایندگی هیچ فرقی نکرده. کما اینکه قبل از نمایندگیام با دوره نمایندگی فرق نکرد. یعنی یک زندگی ثابتی دارم. *بچهها علاقه فعالیت اجتماعی و سیاسی ندارند؟ دخترم علاقهمند و پیگیر است و دنبال میکند اما پسرم نه. تازه ازدواج هم کرده و اصلاً در این حال و هوا نیست. *در تحریریه 9دی کمک نمیکند؟ نه. *در بحث سیاسی با شما همراه و همفکر هستند؟ نه. گاهی منتقد هم هستند. * در روزهای گذشته به رئیس سازمان بازرسی کشورگیر داده بودید... آقای سراج میگوید من به آقای حسین فریدون گفتم اینفرد {مدیرعامل بانک رفاه} خیلی فاسد است. خب این یعنی چی؟ شما رئیس سازمان بازرسی هستی. حسین فریدون چه کاره است؟ تازه اگر او تخلف کرده باید یقهاش را بگیری. بیش از حسین فریدون باید آقای سراج مقصر باشد که میدانسته این تخلف میکند، اختیار قانونی هم داشته فقط ایستاده نگاه کرده. در ختم آقای خزعلی من یک موضوعی را از آقای سراج پیگیری کردم گفت فلانی این را ول کن، مدیرعامل بانک رفاه خیلی وضعش خراب است برو پیگیری کن. گفتم من نایبرئیس کمیسیون اصل 90 هستم، شما پرونده را به ما بده تا پیگیر شویم. میگفت نه شما دنبالش باش. البته من مسئله را در کمیسیون مطرح کردم ولی گفتند چون سازمان بازرسی روی مسئله کار میکند، دو نهاد موازی دنبال یک مسئله نباشیم. خیلی از مشکلات ما همین است. واقعاً اگر این مشکلات در دولت احمدی نژاد بود، آقای سراج اینطور برخورد میکرد؟ *یعنی تندتر برخورد میکرد؟ صد در صد. *اینطور نیست. چرا نیست؟ * آقای احمدینژاد و دوستانشان که پروندههایشان مشخص است. آقای احمدینژاد آن روزها میگفت خط قرمز من کابینهام است ولی بعد از پایان کارش چند نفر از اطرافیانش به دادگاه رفتند و متهم شدند؟ اگر در زمان فسادشان برخورد میشد بهتر نبود؟ البته حرف احمدینژاد را ما هم میگفتیم غلط است. ولی همان زمان هم گفتیم قوه قضاییه اگر قوه قضاییه است کنار رئیس جمهور هم کسی فساد دارد برود بگیرد چرا نمی کردند. فساد هر جا که هست باید برطرف شود. همان موقع هم ما گفتیم اگر دور و بر آقای احمدینژاد فاسد است، قانون هم به شما اجازه داده برو یقهاش را بگیر. *اطراف احمدی نژاد فساد نبود؟ کجا نیست؟ شما یکجا را به من بگو انسان باشد و فاسد نباشد. شما برو نهج البلاغه را باز کن. خطبهها و نامههای امیر المومنین بیشتر خطاب به کسانی است که خود حضرت سر کار گذاشته. بعضیها را عزل میکرد و بعضیها را هم عزل نمیکرد. چون میگفت همینها را دارم. من خودم اشتباه و خطا نمیکنم؟ طبیعی است. آدمیزاد هر جا باشد این چیزها پیش میآید. سیستم اگر اینطور بود که فساد را دید و آن را توجیه کرد، آن وقت باید گفت سیستم هم فاسد است. *به نظر شما الان سیستم اشکال دارد؟ آقای ناطق نوری چند روز پیش یک انتقادی از قوه قضاییه کردند و گفتند وقتی یک نفر میآید میگوید پروندهام به دادگاه رفته و دست و پایم میلرزد که آیا دادگاه درست رأی میدهد یا نه، وای به حال این مملکت که نمیشود به دادگاهش اعتماد کرد. آقای لاریجانی هم جوابی به ایشان دادند. به نظر شما این فساد نگرانکننده و ساختاری است؟ از من بپرسند میگویم آقای ناطق راست میگوید ولی حق با آقای لاریجانی است! برای اینکه وقتی خود آقای لاریجانی میگوید من 50نفر را عزل کردم این یعنی یک اشکالاتی وجود دارد که تو 50تایش را فهمیدهای، شاید چند تایش را هم نفهمیدهای. اینکه آقای لاریجانی هم میگوید درست است چون 50نفر را عزل کرده یعنی اگر بفهمد فساد هست برخورد می کند. *آیا احمدی نژاد را با روحانی مقایسه می کنید؟ من اصلاً آقای احمدینژاد و روحانی را با هم مقایسه نمیکنم، چون قیاس معالفارق است. روحانی را باید با خاتمی و هاشمی مقایسه کرد چون از یک جنس هستند. *به عنوان رئیسجمهور که میشود مقایسه کرد. نه اصلاً مقایسه غلط است. بعضیها به من میگویند شما که از آقای احمدینژاد انتقاد میکردید، الان وضعیت با آقای روحانی خوب است؟ میگویم اصلاً این مقایسه غلط است، من همیشه احمدی نژاد را با خودش مقایسه میکردم. میگفتم آقای احمدینژاد سال90 با احمدینژاد سال 84 تفاوت جدی دارد. اتفاقاتی در دو سال آخر افتاد که نمی توانیم به راحتی از آنها عبور کنیم. البته تاکید می کنم که این در مقایسه با عملکرد آقای روحانی نیست والا اتفاقات این چند سال آقای روحانی که ضرباتش بیشتر از آن بوده. *چه تفاوت هایی بین آنها می بینید. روز اول که آقای روحانی رئیسجمهور شد به مجلس آمد، رفتم به او گفتم چون آخوند هستی من هم آخوند هستم، نکاتی را دلسوزانه می گویم. به آقای روحانی گفتم که احمدینژاد یک ویژگیهایی داشت که شما ندارید، و چون بعد از او رئیس جمهور شده ای، اگر اینها را همچنان نداشته باشی، نداشتن آنها به روحانیت ضربه میزند. یکی از ویژگی ها مردم داری احمدی نژاد بود که روحانی این خصلت را ندارد. دیدهاید بعضیها خودکارباز هستند، بعضیها ماشین باز، بعضیها تمبرباز هستند یعنی عشق شان جمع کردن تمبر و خودکار است. به نظر من احمدینژاد مردم باز بود. این رفتارها در برابر مردم، فیلمش نبود. اخلاقش اینطور بود. یکی نامه داشت میایستاد، دست مردم را میبوسید و... این ویژگی را دارد. نسبت به مردم یک رابطه عاطفی دارد ولی آقای روحانی اینطور نیست. نگاهش به مردم از بالا به پایین است. ما به اینطور طلبه ها می گویم آخوند عصا قورت داده. آقای احمدینژاد وقتی به مجلس میآمد حتی نمایندههایی که قبولش هم نداشتند دور و برش را میگرفتند ولی روحانی به مجلس میآید اصلاً اینطور نیست. *مثل آقای هاشمی؟ به نظرم آقای هاشمی در این خصلت بهتر از روحانی است. *پرستیژ منظورتان است؟ نگاهشان به بقیه نگاه بالا به پایین است. خصوصاً اگر مسئول شوند. *آقای هاشمی اینطور نبود؟ نه در این حد و اندازه. آقای هاشمی دفتر و دستک و پرستیژ داشت و سلسله مراتبی بود. یک بار در مجلس جلسه سه قوه بود، از تلویزیون هم پخش میشد. آقای شاهرودی علمایی حرف زد. اکثر توده نفهمیدند. آقای علی لاریجانی هم خیلی با اصطلاحات و فلسفی حرف زد که او هم که نگاه بالا به پایین دارد) خیلیها نفهمیدند. آقای احمدینژاد آمد مثل مردم کف خیابان حرف زد همه فهمیدند. دکتر فهمید، مهندس فهمید، کشاورز و کارگر هم فهمید. *مثل داستان آن {... } را لولو برد؟ این یک ضرب المثل در ادبیات محاوره ای توده مردم است. از نظر شما قابل نقد است که میگویید رئیسجمهور نباید این طور حرف بزند ولی اتفاقا مردم خوششان می آید. امام هم همینطوربود می گفتند آمریکا مثل شیری است که غرش می کند اما از ترس از آن طرفش یک چیزهایی می ریزد بیرون. به آقای روحانی گفتم شما این ویژگی را ندارید و این به ضرر روحانیت است. مردم بدشان میآید. ویژگی دوم این بود که احمدینژاد شخصاً ساده زیست بود آقای روحانی اینطور نیست. چه دفتر کارش، چه زندگی شخصیاش و چه ماشینش و... اینها همه از همین ویژگی نشأت میگیرد. اتفاقا همین روحیه اشرافی گری باعث شد تا فرهنگ حقوقها در این دولت تغییر کند. ایشان همان اول دولت حقوق 5 میلیونی وزرا را چندین برابر کرد و همین موج رفت در همه جا. ویژگی سوم احمدینژاد هم این بود که خودش و دولتش پرکار بود. یک عده نقد دارند میگویند این پرکاری فایده داشت یا نه؟ ولی پرکار بود و واقعاً مردم میدیدند که از کله سحر کار میکرد و یک جاهایی هم میبرید. ولی آقای روحانی کاملاً برعکس است. اینطور نیست که پیگیری و پرکاری داشته باشد، حتی در ماه فقط یک جلسه دولت را میرود، بقیهاش را جهانگیری اداره میکند. وزرا اکثراً نالان هستند و میگویند ما اصلاً آقای روحانی را نمیبینیم و نمیتوانیم رودررو صحبت کنیم.
[ سه شنبه 95/4/29 ] [ 11:8 عصر ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|